ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
او همیشه به من می گفت : « پسر جون برو بگرد دنبال یک بچه کوسه بنفش»
خود بینی شدید داشت و همیشه می گفت : « ببین .... کیه » اون می گفت: « فرمانده لشکر که من باشم »
همیشه عادت داشت از خودش تعریف کنه
اصولا هر چی می گفتم ُ می گفت : « خفه شو»
البته شوخی ها نه جدی
همیشه صبح اول وقت می رفت سر کار و به همین خاطر همیشه صاحب کار ها ازش راضی بودن
البته اول وقت کاری جزیره را می گم۱
توی شغل همه کاری رو امتحان کرده بود
از صادرات گربه گرفته تا تولید نطفه آدم آهنی
کمی عصبی بود و زود جوش اما بیشتر وقتا نیشش باز بود
وقتی که عنکبوت نارنجی می اومد سریع بهش می گفت زنگ بزن بچه ها بیان بشینیم ۲
زمانی که تب جاهلیت من بالا می رفت وی آسایش نداشت ولی اغلب می خندید
بماند که همیشه توی خودش بود و ناراحت و همیشه بعد از هر شکست در عملیات انتحاری ( خصوصی ) ذهنش مشغول بود البته بیشتر مشغولیت ذهنش به خاطر کارش بود
بد نیست به برخی کار های وی اشاره کنیم
سال ۱۳۸۲ کار نزد اندلیب در فروشگاه عطاری و زهر مار فروشی
سال ۱۳۸۲ بی کار و با هجرت به اصفهان و هجرتوندن توت فرنگی از نزد مادر بزرگم به نزد خودش در تهران و شروع انقلاب جزیره ای
۱۳۸۳ شروع کرد به پوست مرغ آب کردن و صادرات اون برای دایی ام بماند که خیلی وقت پیش ها پرورش جوجه داشت و زمانی که بزرگ شدن اونا رو می برد مولوی و می فروخت تازه خروس جنگی هم پرورش می داد و مسابقه می گذاشت
۱۳۸۳ کار در کارخانه سنگ بری اصفهان
۱۳۸۳ کار در پاساژ الزهرا
۱۳۸۴ کار در انبار مسجد مقدس جمکران
۱۳۸۴ مجددا کار در کارخانه سنگ بری
۱۳۸۴ کار در نگهبانی درب ۱ مسجد جمکران
۱۳۸۵ کار در کارخانه کابل نگاران
۱۳۸۵ کار در پاساژ قدس نزد مهدی میر کو
۱۳۸۵ مدتی بی کار و محل کار وی صفائیه با سردار
۱۳۸۶ کار در فانوس و پخش کتاب
۱۳۸۶ کار در سنگ بری
۱۳۸۶ شروع کار در پاساژ قدس نزد احسان میر کو ابتدا تایپ ُسپس شاگرد سی دی فروش ُ سپس کار در پست صاحب مغازه احتمالا علیه احسان میر کو انقلاب رنگ انجام داد
۱۳۸۸ خروج از پاساژ قدس
۱۳۸۸ دو هفته پیش کار در پیک موتوری و به دلیل این که هنوز به ساعت رسمی جزیره عادت کرده بود نتونست اون جا هم کار کنه
لطفا کار هاتو اگر کمی جابه جا نوشتم و یا کاری رو ننوشتم و کار های جدیدتو بنویس
راستی بین عوض کردن کار ها ایشان حداقل دوماه و حداکثر ۷ ماه بی کار بودند و خود این هم شغلی است
خوب این شخصیت کسی نیست جز داداش جغد پیر
نظرات فراموش نشه
پاورقی
۱- ساعت رسمی جزیره برف فیلم از ۱۲ ظهر آغاز و در ساعت ۳:۳۰ بامداد به پایان می رسد
۲- اصطلاح بشینیم یکی از اصطلاحات ورق باز های جزیره است که می نشینند در یک مکان و دولویی بازی می کنند (این اصطلاح فقط در مورد دولویی صدق می کند و در بازی های دیگر ورق حتی حکم نیز تاثیری ندارد)