سلام سلام:
یک نفر که بد قولی کنه باعث میشه چند نفر دیگه هم بدقولی کنند.
خلاصه ببخشید اگه دیر کردم در نوشتن این مطلب.
رستوران اژدهای طلایی تقدیم می کند
مارکوپولو و شرکا
به دلم افتاده به زودی مشکل مارکوپو حل میشه و ایشون می تونند در حوالی جزیره برف فیلم زندگی کنند.
در جزیره برف فیلم چند نفر هستند که با اومدن اونها غذاهایی رونق می گیره( مارکوپولو ) یکی از اونهاست.
امید و میلاد میگن هروقت مارکوپولو رو در جزیره دیدیم در حال تهیه و تدارک کدو بادمجان بوده است.
یکی از شیرین ترین لحظالت زندگی من بحث کردن با مارکوپولو است. دلم برای اونموقع ها که می رفتیم توی صف گاز خیلی خیلی تنگ شده .
مارکوپولو خیلی دوست داشتنی هستش.
مارکوپولو بوده دیده و می دونه
به نظر شما مارکوپولو در کدوم حالت جذاب تره؟
1.
2.
3.
4.
به هر حال مارکوپولو علاقه مند به وسایل نقلیه هستش و اینو نمیشه پنهان کرد.
مارکوپولو یکی از بهترین راننده هایی هست که من دیدم:
ولی اون به غیر از رانندگی هنر های دیگری هم داره
هنر های مختلف او در سنین مختلف:
نوجوانی همراه با پدرشان
18 سالگی
اوایل جوانی ( البته زیاد مطمئن نیستم)
20و19 سالگی
20 سالگی مجددا
21 سالگی
22 الی 25 سالگی
سال های اخیر
هنگام بحث جنجالی و شیرین
هنگام نتیج گیری نهایی از بحث
هم اکنون طی آخرین خبر از ایشان
پیش بینی توت فرنگی از آینده ایشان ( البته با تدبیر خودش)
ادامه دارد... .
حاج مارکوپولو منتظر نظراتت هستم
مطلبی رو که در مورد آنلاین(زنداداش) نوشتم رو در لینک زیر بخونید.
ببخشید اگه کمی ساده است. آخه اون موقع با این شکلک ها آشنا نشده بودم. انشاالله در
آنلاین 2 جبران می کنم.
فعلا خدا نگهدار
کمل خان یکشنبه 2 خرداد وب جام جهانی 2010
توت فرنگی از نگاه دیگران بستگی به ارسال شما دارد وب جام جهانی 2010
برف های فانتزی به زودی جزیره برف فیلم
آنچه در جغد پیر 1 گذشت:
او همیشه به من می گفت : « پسر جون برو بگرد دنبال یک بچه کوسه بنفش»*توی شغل همه کاری رو امتحان کرده بود،از صادرات گربه گرفته تا تولید نطفه آدم آهنی*
رستوران اژدهای طلایی تقدیم می کند:
جغد پیر 2
جغد پیر باشگاه ها
از بچگی دنبال مرغ ها بود . بزرگ هم که شد مجددا دنبال مرغ ها رفت. نمی دانم هنوز هم دنبال مرغی می رود. مطمئنم حوصله کنه باز هم سمت مرغ و مرغداری میره! حیف که مرغ های این دوره زمونه احتیاج به پول و ... دارند.
او در سال 1388 با معرفت ترین چهره جزیره شد
همچنین جغد پیر پس از تغییر شغل های مختلف اکنون به ایستگاه بدنسازی رسیده
البته ظاهرا هنوز علاقه خاصی به نگهبانی دارد
ولی همچنان رویایش گوسفند داشتن است
جغد پیر هم اکنون برای آسایش در آینده تلاش های بسیاری می کند. امیدواریم که این تلاش ها نتیجه بسیار داشته باشد.
امیدواریم که جغد پیر بتواند دل دختری را ببرد و با او ازدواج کند!
و انشاالله تا چند سال دیگر ما می توانیم فرزند جغد پیر راببینیم(-
-
)
جغد پیر همچنین می تواند یک فرد موفق در جامعه شود. تجربه های بسیاری را در زندگی خود کسب کرده است. و همچنین تجربیاتش را به دیگران نمایش می دهد.
موهای جغد پیر تاریخچه به خصوصی دارد:
1381 الی 1386
جغد پیر عاشق موهای بلند بود
همه ی اهالی جزیره با او کنفرانس می گذاشتند و از او تقاضای کوتاه کردن موهایش را می کردند
1387 الی 1388
جغد پیر مو کوتاه شد و ...
اما راضی نبود
1388 الی 1389
جغد پیر فشن شده و ... .
اکنون از خودش راضی است
همچنین داداش جغدی رو من خیلی زیاد دوست دارم و هنوز برام همون فرمانده لشکره:
امیدوارم کاملا موفق بشه و ... .
در ادامه:
چقدر این شهرستانی ها چاپلوس هستند بد نبود که جشن قهرمانی سپاهان رو ببینید آن موقع متوجه می شدید.
حالا معلوم شد چرا قهرمان شده!
گرچه بیشترین سود داوری رو سپاهان برد!
در ادامه:
برنامه کلبه توت فرنگی ها با توجه به صحبت با مارکوپولو داستان ایشان یک روز زودتر در کلبه توت فرنگی های یخی درج می شود.
برنامه کلبه توت فرنگی های یخی:
مارکوپولو و شرکا چهارشنبه 29 اردیبهشت رستوران اژدهای طلایی
توت فرنگی پور بودم؟ جمعه 31 اردیبهشت وب جام جهانی 2010
کمل خان یکشنبه 2 خرداد وب جام جهانی 2010
توت فرنگی از نگاه دیگران بستگی به ارسال شما دارد وب جام جهانی 2010
برف های فانتزی به زودی جزیره برف فیلم
دکی و خطر جواب نظرتون رو توی همون پستی که نظر گذاشتید دادم.
بر روی نظرات اون مطلب کلیک کنید و بخونیدش
حاج جغدی فردا یک متن توپ برات می نویسم که حالشو ببری
آنچه در شوریده 1 گذشت:
او مدتی در آسو کار می کرد او ابتدا ریش نداشت
اما اکنون ریشی دارد به قدرت ریشه درخت
او یکی از کسانی بود که در انقلاب جزیره شرکت نکرد
جغدپیر باشگاه ها tue 28/2 22:00 رستوران اژدهای طلایی
مارکوپولو و شرکا thu 30/2 22:00 رستوران اژدهای طلایی
توت فرنگی پور بودم ؟ 18:30 fri 31/2 وب جام جهانی
کمل خان نا مشخص
برف های فانتزی نا مشخص
توت فرنگی از نگاه دیگران نا مشخص
مسئله ی پوچی به نام حجاب
چند وقت پیش دیدم که خانم و آقایی(بماند که کی بودند) با هم بحث و جدال داشتند. موضوع جدال آنها بر سر آرایش کردن خانم بود.
همون موقع پیش خودم گفتم خوش به حال اون دختری که با من ازدواج می کنه! لاقل من زیاد با بد حجابی و آرایش کردن ، مشکلی ندارم.
شاید میشه حجاب رو به یک سرطان تشبیه کرد که مانع پیشرفت یک کشور میشه (شایدم اینطور نباشه)
بعضی ها هم سر این مسئله بی ارزش جنایات بزرگی می کنند. در قدیم حتی سر این موضوع چه سر ها که بریده نشده!
صیغه ، که خداوند اونو برای آدم های مجرد مثل ما گذاشته چون که خودش می دونه که ما از وقتی که به سن بلوغ رسیدیم نمیتونیم زندگیمونو تشکیل بدیم. به همین خاطر این راه رو گذاشته که ما خیلی هم آلوده نشیم اما متاسفانه این شده دستمایه خیانت آقایون به خانومشون و کسانی صیغه می کنند که کلی حال و حول کردن...
با توجه به این که هفته پیش به مدت یک هفته تلفن خونمون قطع شد، برنامه کلبه توت فرنگی های یخی عوض شد.
برنامه ما به شرح زیر می باشد.
اسپانسر ما : وب جام جهانی 2010 هستش
عنوان مطلب تاریخ نگارش اسپانسر
خوش به حالش اونی که با من .. sun 26/2 07:00 ندارد
شوریده و سفر به جزیره sun 26/2 22:00 وب جام جهانی
جغدپیر باشگاه ها tue 28/2 22:00 رستوران اژدهای طلایی
مارکوپولو و شرکا thu 30/2 22:00 رستوران اژدهای طلایی
توت فرنگی پور بودم ؟ 18:30 fri 31/2 وب جام جهانی
امروز داشتم در گوگل می چرخیدم که این ایمیل برگزیده از نظر زنان جهان رو پیدا کردم کلی قشنگه و گفتم بگذارمش توی وبم که شما هم بخونید.
برگزیده ترین ایمیل از نظر خانم ها در جهان
آقایی از رفتن روزانه به سر کار خسته شده بود در حالیکه خانمش هر روز در خانه بود.
او می خواست زنش ببیند برای او در بیرون چه می گذرد.
بنابر این دعا کرد :
خدای عزیز :من هر روز سر کار می روم و 8 ساعت بیرونم در حالیکه خانمم فقط در خانه می ماندمن می خواهم او بداند برای من چه می گذرد؟
بنابراین لطفا اجازه بدین برای یک روز هم که شده ما جای همدیگه باشیم.
خداوند با معرفت بی انتهایش آرزوی این مرد را برآورد کرد .
صبح
روز بعد مرد با اعتماد کامل همچون یک زن از خواب بیدار شد و برای همسرش
صبحانه آماده کرد بچه هارو بیدا کرد و لباسهای مدرسه شونو اماده کرد
براشون صبحانه داد ناهارشان را تو کوله پشتی شون گذاشت و به مدرسه برد.
خانه
رو جارو کرد, برای گرفتن سپرده به بانک رفت به بقالی رفت جای خواب
(کجاوهء)گربه هارو تمیز کرد سگ رو حمام دادو ساعت یک بعد از ظهر بود و او
عجله داشت برای درست کردن رختخوابها -به کار انداختن
لباسشویی-جارو و
گرد گیری -وتی کشیدن آشپز خانه-رفتن به مدرسه برای آوردن بچه ها و سرو کله
زدن با آنها در راه منزل -آماده کردن شیر و خوردنیها و گرفتن برنامهءبچه
ها برای کار خانه -اتو کشی و مرتب کردن میز
غذا خوری نگاه کردن
تلویزیون حین اتو کشی در ساعت 4:30 بعد از ظهر و............ .........
.....(از ذکر انجام بقیه کارها فاکتور گیری شد.) در ساعت 9:00 او از یک
کار طاقت فرسای روزانه خسته شده بود او به رختخواب رفت در حالیکه باید
رضایت .........
صبح روز بعد بلافاصله قبل از بیدار شدن از خواب گفت :
خدایا :من چه فکری می کردم من سخت در اشتباه بودم برای غبطه خوردن به موندن زنم در منزل روزانه
لطفا و لطفا اجازه بده من به حالت اول خود برگردم .
خداوند با معرفت لامتناهی خود جواب داد:
پسرم
من احساس می کنم تو درست را یاد گرفتی و خوشحالم که می خواهی به شرایط
خودت برگردی ولی تو فقط مجبوری 9 ماه صبر کنی زیرا تو دیشب حامله شدی