جزیره ماورایی آقای ماورا

بلاگی برای ماورانویسی

جزیره ماورایی آقای ماورا

بلاگی برای ماورانویسی

هیرو قائم مقام رهبر جزیره شد

به نام خداوند بخشنده و مهربان


« سال مهارت های رفتاری »


روز گذشته جزیره برف فیلم روز پر التهابی را گذراند . روزی خوب که بر اضطراب های چند روز اخیر رهبرش سایه افکند. برادران جزیره یکی پس از دیگری راهی دانشگاه شدند. در این میان خبری در واپسین لحظات شب ، جزیره را منفجر کرد.


ماوراء طی حکمی هیرو را به قائم مقامی رهبری جزیره منصوب کرد.




به گزارش موج نارنجی :


قائم مقامی رهبری جزیره سال هاست که بین دو چهره جنجالی جا به جا می شود. جغد پیر نخستین قائم مقام رهبری جزیره بود. پس از سال 88 و جدایی چغد پیر و ماوراء ، این دکی ژانگولر بود که توانست به مدت 4 سال این پست را در اختیار بگیرد تا اینکه مردی ظاهر شد که آرمان های جزیره را می شناخت. او مراحل رهبری را کنسول به کنسول طی کرده بود. او نیز پتانسیلی برای رهبر شدن داشت. او نیز مانند عمویش (رهبر جزیره) هیچ گاه به شرکت سونی خیانت نکرد.


او مدارج ترقی را از سگا و پلی استیشن شروع کرد. هیرو هیچ گاه به سراغ XBOX و امثالهم نرفت . او همچنان با یک پلی استیشن در میدان نبرد حضور دارد. او نیز مانند ماوراء فیلم دیدن را از سینمای ایران آغاز کرد و نیم نگاهی به فیلم های ترسناک داشت. او تقریبا یکی از بهترین گزینه ها برای قائم مقامی رهبری جزیره بود.


حکم کامل رهبر جزیره به شرح زیر است


به نام خداوند بخشنده و مهربان


جناب هیرو دامت توفیقاته


اکنون که جناب دکی ژانگولر در سنگر دیگری مشغول به خدمت شده اند، ضمن تشکر از ایشان که در سالهای طولانی بار سنگین مسئولیت را بر دوش داشته و خدمات کم نظیر خود را شجاعانه و همراه با بردباری و حکمت به انجام رسانیده اند، جنابعالی را به سمت قائم مقام خود در سرتاسر جزیره منصوب می کنم.

امیدوارم در این راه تلاش خود را به کار گیرید  و  توفیقات جنابعالی را از خداوند متعال خواستارم.


ماوراء رهبر جزیره

26 شهریور 1392



همچنین رهبر جزیره ، ژانگولر را که قائم مقام پیشین بود ، طی حکمی به عضویت در مجمع تشخیص مصلحت جزیره منصوب کرد.


به نام خداوند بخشنده و مهربان


جناب آقای دکی ژانگولر دامت تأییداته


با توجه به تلاش با ارزش چهار ساله جنابعالی در مسئولیت خطیر قائم مقام رهبری جزیره  و تجارب فراوانی که در این مورد اندوخته اید، شما را به عضویت مجمع تشخیص مصلحت جزیره منصوب می نمایم.
توفیقات جنابعالی را از خداوند متعال خواستارم.


ماوراء رهبر جزیره

26 شهریور 1392



به نظر شما این تغییرات ایا در نهایت به سود جزیره تمام خواهد شد ؟؟ لطفا نظرات خود را بیان کنید

شیر ها هرگز نمی هراسند

به نام خداوند بخشنده و مهربان


« سال مهارت های رفتاری »


با دل هایی خسته و پریشان نفس هایم را حبس می کنم. این خود من هستم که به دنبال مسیر می روم . حتی روح من دیگر یارای همراهی را ندارد. سکوت شب های نمناک همراه با ابر هایی مه آلود ! چه مه هایی ! آن ها حتی توان پر کردن تاریکی روح مرا هم ندارند. مه ؟ کدام مه ؟ آیا می توان تدبیری اندیشید ؟


می خواهم در مسیر باشم در مسیری که همه هستند. همه امیدوار هستند اما من می دانم که نسل ما حتی اجازه عاشق شدن را هم ندارد. شب های گرمی که روح سردم به سختی پذیرای آن هاست. چه دلباختگانی که خفتند اما هرگز نهراسیدند. حتی فرشته مرگ هم این روز بی کار شده است . همه دل ها مرده اند. خوشی در پشت ابر ها تخمه می شکند و منتظر معجزه ایست تا آفتاب زندگی بر آید. 



شب هایم را با یاد تو سپری می کنم و می دانم که آرامبخش زندگی من هستی . چه شب هایی که بیهوده صبح می شوند و من در فراغش همچون جن خسته دل تنها در گوشه ای می نشینم و به خوبی می دانم که خدا اجازه ورودم را به زندگی آدمیان امضا نکرده ! پس تنها می مانم . تنها تر از همیشه و در انتظار آنم که ابر ها رخت بربندند و من خوشحال و با نیشی باز به استقبال یار بروم.


ترس ؟ کدام ترس ؟ وقتی کابوس هایت رویت می خوابند دیگر چه ترسی به خود راه دهم ؟؟ وقتی حتی در خواب هم مجبورم از او محافظت کنم ، دیگر ترس را مجالی نیست. من شیر نیستم اما می خواهم منش شیر بودن را دنبال کنم. شیر خفته در جنگل نیز برای ادامه راه کم است. باید شیر بیدار باشم. شیر نیستم اما به خوبی می دانم که شیر ها هرگز نمی هراسند.

شوریده خندان


به نام خداوند بخشنده و مهربان


«سال مهارت های رفتاری»


شخصیت جالب و پیچیده ای دارد. خودش به خوبی می داند که چه چیزی حفره های درونش را پر می کند. شاید اندکی ریش در شب عروسی یک جغد یا کرواتی در خطر آفرین ترین عروسی ! تمرکزش نهفته در ماجراست . به خوبی می داند چه زمان چه تمرکزی را از خود بروز دهد.


دانشمندان هنوز از ویژگی های شخصیتی اش آگاه نشده اند. انان معتقدند شوریده در شخصیت خود اورانیوم غنی شده دارد. شوریده ابتدا سوژه را می یابد وسپس با تمرکز حول محور سوژه شرارت می کند. شوریده به خودی خود تمرکز ندارد اما اگر کاری پیش آید که شوریده را خوش آید ، تمرکزش خود به خود به جوش آید.


اگر جو بر این حاکم باشد که بال مگس ها را بکنیم و به هندوستان ارسال کنیم ، شوریده خود نیز بر این جو حاکم است. اگر شطرنجی در کار باشد شوریده در شطرنج نهفته است. شوریده جگواری خفته است که بیداری نهان دارد. شوریده سنگدان دارد. او پتانسیل رفتن به ورزشگاه دارد. اگر جمع بر وفق مراد باشد ، شوریده خود مراد است .


شوریده ناراحتی خندان است . می خنداند بی آنکه بدانی درونش چقدر گریان است . شب های لاله گون شوریده برقرار باشد و شوریده مجلس آرای میدان باشد و برادران هر لحظه خندان باشند و شوریده مرحم دل ها شود اگر شوریده باشد و ما هم در کنارش باشیم.


ریش های شوریده گاه و بی گاه فراز و فرودی بر صورتش دارند . شوریده از جزیره گریزان است بی آنکه بداند جزیره آمدنش را ثانیه شماری می کند. شوریده می خندد و نمی داند جزیره بی او نمی تواند بخندد. شوریده مایکل باز است. پتانسیل درونی شوریده این قابلیت را دارد که آخوندی رقصان باشد .


خرم باشی و شاد ای شوریده آزاد ! سر فراز باشی و سر بلند و در امید روزی خواهم نشست که برخیزم و در عروسی تو دستی بالا بزنم و کمری تکان دهم و به اصطلاح امروزی ها اندکی قر شتری بیایم و بخندم و با خود بگویم برادرم داماد شده است . آری شاد باشم و در عروسی تو آزاد باشم و خندان . شاید این بار با قلبی سالم بدون ترس از تپش و تنگی نفس تو را خواهم دید که سوار بر اسب سفید دختر آرزو هایت را با خود خواهی برد.        ان شاء الله

برترین های مرداد 92


به نام خداوند بخشنده و مهربان


«سال مهارت های رفتاری»



پیش گفتار:

این ماه به دلیل سفر بودن اینجانب ، اهالی بیشتری فرصت کسب کردند تا به ترین های جزیره اضافه شوند...

از ماه شهریور ، نحوه اعلام برترین ها تفاوت پیدا می کند و گزینه هایی به آن اضافه می شود و برخی معیار ها اعلام می شود.


خوش قول ترین چهره


قهوه چی


بدقول ترین چهره


شاهین


برترین موزیک ویدئو


اینا ( 10 min )


بامزه ترین چهره


تی ان تی



ادامه مطلب ...

جایز الخطا ها

به نام خداوند بخشنده و مهربان


« سال مهارت های رفتاری »


بوی خرمالو فضای حیاط را معطر کرده است . افراد یکی پس از دیگری به ناهار فراخوانده می شوند. حاج آقا ، پدر خانواده تک تک مهمان ها و فرزندانش را صدا می کند :

- دکی ژانگولر نماز های قضاتو بخون و بیا غذاتو بخور ، اقلیدس اون کتاب هری پاتر رو بگذار کنار و بیا غذاتو بخور ، جغد پیر از اون قفس مرغ ها بیا بیرون ، ماوراء این س*ک*س*ی بازی ها رو تموم کن و بیا غذا بخور ، مارکوپولو اون ضبط رو خاموش کن بیا پایین ، خطر اون توپ رو بگذار کنار و دستاتو بشور بیا ناهار بخور ، فردا و شوریده بحث رو تموم کنید و بیایید غذا بخورید.


سکوت خاصی بر خانه حاکم است که ناگهان فردا در پاسخ به حاج آقا سکوت را می شکند. 

ادامه مطلب ...

برترین های تیر 92


به نام خداوند بخشنده و مهربان


«سال مهارت های رفتاری»



پیش گفتار:

این ماه هم همانند ماه گذشته برترین چهره ها معرفی شدند و می خواهیم از طریق وبلاگ شما را مطلع سازیم


خوش قول ترین چهره


آل


بدقول ترین چهره


محمد غفوری


برترین موزیک ویدئو


کلوین هریس ( feel so close )

بکی جی (مانستر ریمکس )


بامزه ترین چهره


ماوراء



ادامه مطلب ...

بال های پرواز

به نام خداوند بخشنده و مهربان


« سال مهارت های رفتاری »


پیر مرد می خندید بی آنکه بداند برای پیرشدنش کمی زود است. در اوج جوانی به طلوع پیری رسیده بود ، دلش هوای جوانی کردن داشت اما هیچ گاه جوانی نکرده بود. خسته از سایه ها و سیاهی شب بود. طلوع خورشید ، غروب زیستنش بود و غروب خورشید طلوعی برای برخاستن !


به دنبال جهل می گشت . جهلی که سال ها بر نشاطش سایه گسترده بود. چند کام قلیون سیاهی ها را آرام تر می کرد گرچه در دلش انباری برای غم ها ساخته بود. موفقیت را در آینده می دید اما از نکرده های گذشته اش پشیمان بود. بدی او در این بود که هیچ گاه از گذشته اش عبرت نمی گرفت. نمی توانست به اوج برسد و در این اندیشه بود که شاید شناگر خوبی است. شناگری که در کام قلیون خویش غرق شده بود.


با اینکه هیچ کاره بود ، اما همیشه در این اندیشه بود که همه کاره است. همه کاره ای که حتی برای زندگی خودش هم هیچ کاره به حساب می آمد. میخواست دنیا را درنوردد بدون اینکه حتی پایی برای قدم زدن داشته باشد. گاهی هوای ذهنش مه آلود بود و گاهی دریچه قلبش تنگ تر از آنکه اجازه عبور گلبول ها را بدهد .


او گاهی امیدوار می شد و گاهی نا امید ! روح امیدواری اش بیشتر از نامیدی بود. همیشه از این می ترسید که مبادا این امیدواری در زندگی اش تمام شود و به پایان خط برسد.نوای «اینا» رنج هایش را التیام می بخشید. پس شنیدن هر «اینا» ، در دلش امیدی بر می خواست ! امید پیشرفت ، جوانی کردن و شاد بودن ! برایش زیاد سخت نبود و کافی بود که خودش بخواهد . کافی بود که سختی ها را تحمل کند تا به ساحل آرامش برسد. باید انتخاب می کرد ک چگونه زندگی کند ! با اینکه نمیدانست از خودش و زندگی چه می خواهد تصمیم گرفت بجنگد برای بدست اوردن رویاهایش !


پیرمرد می دانست که رویاهایش چندان دور از دسترس نیست ! او به این باور رسده بود که پرواز سخت نیست به شرطی که از یاد بگیری چگونه از بال هایت استفاده کنی .... .

او تصمیم گرفت پرواز کند ، حتی اگر بال هایش شکسته باشد. او می خواست پرواز کند او می خواست از دنیای پیری رخت برکند. او فهمید که اکنون برای پیر شدن زود است. او بالهایش را باز کرد و در انتظار روزی نشست تا به او هم زمان پرواز برسد.