جزیره ماورایی آقای ماورا

جزیره ماورایی آقای ماورا

بلاگی برای ماورانویسی
جزیره ماورایی آقای ماورا

جزیره ماورایی آقای ماورا

بلاگی برای ماورانویسی

شب سرد

به نام خداوند بخشنده مهربان

ظهر که مدرسه رفتم آقای مدیر به من گفت که بیا این برگه رو بگیر و برو تست بازیگری بده. من خیلی خوشحال شدم. تا زمانی که مدرسه تعطیل بشه خیلی خوشحال بودم. عصر شتابان به سمت خونه رفتم تا به مامان بگم ...

وقتی رسیدم خونه مامان خیلی حال خوبی نداشت. دندون مامان خیلی درد می کرد. می خواست بره دندونشو بکشه ولی غروب بود و همه رفته بودن که افطار کنن. آخه ماه رمضون بود. ساعت 8 مامان رفت پیش دکتر محل و اون هم به مامان گفت که از همین جا مستقیم برو بیمارستان و نمیخواد بری خونه چادر سر کنی اما مامان اومد خونه و راضی نشد که بره بیمارستان.

در طول شب مامان چند بار ازم پرسید که اگه من بمیرم تو کجا میری؟
منم که  همیشه فکر می کردم مامانم حداقل 50 سال دیگه زنده می مونه و بزرگ شدن منو می بینه بهش گفتم: زنده می مونی . ترو خدا از این حرفا نزن

نصف شب بلند شدم که سریال سحر رو ببینم. آخرای فیلم بود که مامان از خواب پرید و جیغ می زد. خودش گوشی رو برداشت و به 115 زنگ زد. بعد از چند دقیقه اورژانس اومد و مامان رو برد بیمارستان ...
وقتی رسیدیم بیمارستان نیم ساعت مونده بود به شروع بد بختی من...
با چشم خودم دیدم که چه جوری مامانمو از دست دادم . دیدم که دکترا بهش شک می زدن. این حس رو داشتم که دیگه مامانم بهم بر نمی گرده ولی ته دلم امید داشتم که خدا دلش نمیاد منو تو این سن بی مادر بذاره اما دلش اومد...
مامان که رفت من موندم و یک خانواده جنجالی
خلاصه الان که 8 سال از اون ماجرا میگذره من هر روز دارم تنها تر و حسرت به دل تر از دیروز می شم و دارم نابود شدن خودمو با چشم خودم می بینم و امیدوارم که منم برم پیش مامانم شاید اون جا چیزی بهتر از اینجا در انتظارم باشه ...

خبرگزاری های جزیره ای

به نام خداوند بخشنده مهربان


خبرگزاری های جزیره ای

                                                     اثری از : ماوراء

                                                     سبک : طنز تلخ انتقادی


در این طنز اسمی از افراد خاصی آورده نشده است و خواهشا تعبیر بد نشود. گرچه به گونه ای خواهم نوشت که تعبیر بد نشود. نقش خانم ها در این طنز 70 درصد و نقش آقایان 30 درصد است. مزمون کلی طنز جالب می باشد. لطفا مانند مطالب قبلی با آن برخورد نشود.


سحرگاه است. اهالی جزیره هر کدام به نوبت از خواب بیدار می شوند. اوضاع و احوال شبه جزیره ها برای شروع یک روز خوب ، آرمانی گزارش می شود. میزان آرمان آن را هر روز در وزارت آرمان سنجی جزیره توسط درویش سنجیده می شود.

عده ای از اهالی به دنبال کسب در آمد هستند تا شب با رویی خوش و خیالی آسوده به شبه جزیره برگردند و با لبخند به استقبال خانواده بروند و عده ای دیگر به درون شهر می روند تا درس بخوانند و عده ای دیگر نیز در شبه جزیره هایشان می نشینند و به دنبال تخریب ساختار اصلی جزیره می باشند.


ادامه مطلب ...