ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
به نام خداوند بخشنده مهربان
اقلیدس به جزیره می آید. او پس از دیدن یک فیلم در کنار رهبر جزیره ، تصمیم می گیرد شام سبکی درست کند.
او پس از گفتگو و نظر سنجی با رهبر جزیره به این نتیجه می رسد که املت درست کند. سپس اقلیدس جزیره را به سمت مرکز خرید ترک می کند تا اندکی گوجه و تخم مرغ بخرد.
مدتی می گذرد و رهبر جزیره از پنجره به بیرون می نگرد. اقلیدس با لبخندی ملیح و پر هیجان همراه با چند نایلون در دست به سمت جزیره می آید.
معادلات مسیر اصلی جزیره را به اقلیدس می گویند.
اقلیدس دستانش دراز می کند تا کلید درب ورودی جزیره درون دستانش جای بگیرند.
پس از برخود کلیدی که از بالا به دستان اقلیدس فرود آمده ، لبخند ملیح پیروزی بر لبان اقلیدس می نشیند.
اقلیدس در حال شمردن پله ها به سمت بالا و قلب جزیره می آید. اقلیدس با لبخند ملیحی که هنگام ورود به عرصه های مختلف می زند ، وارد جزیره می شود.
رهبر جزیره از او تشکر می کند. اقلیدس با یک لبخند ملیح به ماوراء میفهماند که خواهش می کنم.
سپس اقلیدس شانس خود را برای آشپزی امتحان می کند و آماده این نبرد بزرگ می شود.
ادامه مطلب ...به نام خداوند بخشنده مهربان
از امروز یک بخش جدید به موضوعات وبلاگ اضافه کردم به نام غذاهای جزیره ای که می خواهم توی اون موضوع در مورد اهالی و غذاها توضیح بدم.
هر چهره غذای مخصوص به خودش رو داره و با دیدن غذای مخصوصش به وجد می آید. افردا جزیره هر کدام زمانی که به جزیره می آیند غذای مخصوص خودشون رو به جزیره میارن!
شوریده در میدان مطهری قم جغد پیر را می بیند. آن ها با یکدیگر روبوسی می کنند و سپس به مغازه می روند تا خوراکی بخرند و به دیدار رهبر جزیره بشتابند...