به نام خداوند بخشنده مهربان
تقدیم به ازدواج کرده گان
از مارکوپولو تا ماوراء
اثری از ماوراء
سبک : طنز تلخ
قسمت عروسی مارکوپولو
جایگاه خورشید در آسمان هستی حکایت از این می کرد که هنگام ظهر است. ماوراء و مادرش در کلبه درویشی خود زندگی می کردند. صدای زنگ جزیره خبر از یک مهمان می داد. ماورای مهمان دوست شتابان خود را به سمت ورودی جزیره رساند. در آن سوی مرز ها صدایی به گوش می رسید که آشنا بود اما هنگامی که ماوراء بیشتر دقت کرد ، صدای دختری را شنید که آن صدا نیز قرار بود آشنا شود.
مرز ها از بین رفتند و درب ها گشوده شدند. حذف مرز ها باعث شد که ماوراء دو چهره عاشق را ببیند. مارکوپولو دست دختری را در دست داشت و این یعنی اعلام ازدواج...
مادر مارکو و ماوراء از این خبر و این مهمانی خشنود شد و بساط پذیرایی از پسر و اولین عروسش را فراهم کرد. او به بیرون رفت و چند لحظه بعد شاداب با چند سیخ کباب برگشت. مارکوپولو هنگامی که از نوع تغذیه ی ظهر گاهی اطلاع پیدا کرد رو به الیزابت کرد و و الیزابت با دیدن کباب ها اما مارکو و الیزابت و سپس
ادامه مطلب ...
ادامه مطلب ...
به نام خداوند بخشنده مهربان
تمام کتاب های پائولو کوئلیو با ترجمه آرش حجازی در وبلاگ پائولو کوئلیو قرار گرفت. این اقدام در پاسخ ممنوع شدن آثار این نویسنده در ایران انجام شده است. دانلود کنید، بخوانید و برای دوستانتان هم بفرستید. اگر دوست داشتید، در ازایش وجهی به خیریه مورد علاقه تان کمک کنید.
یا حق،
آرش حجازی
ادامه مطلب ...
به نام خداوند بخشنده و مهربان
تلفن همراه ماوراء زنگ می خورد. جغد پیر همراه با هیجان فراوان در پشت تلفن به ماوراء می گوید: «ماوراء اون عکس قشنگه ی منو داری؟» ماوراء می گوید : بلی دارم. جغد پیر از او تقاضا می کند لطفا عکسم را بریز تو گوشیت و بیارش میدون مطهری!
ماوراء با عجله کابل را همزمان با یک دستش به گوشی و با یک پایش به کامپیوتر وصل می کند و با دست دیگرش پیراهن می پوشد و با پای دیگرش شلوارش را به پا می کند.
پس از دقایقی ماوراء به میدان مطهری می رسد. در آن لوکیشن مردم در حال رفت آمد هستند. در دور دست ها نزدیک اولین پل هوایی قم دو چهره آشنا به چشم می خورند. ماوراء به آن دو چهره نزدیک می شود. آن دو چهره کسانی نیستند جز جغد پیر و دولو!
دولو لبخند ژکوند می زند و جغد پیر لبخند آینده اقلیدس *را می زند. جغد پیر گوشی ماورایی را از ماوراء می گیرد و به سمت یک دخترک جوان می رود. خدایا این دخترک کیست؟ بگو چرا جغد پیر لبخند آینده را می زند!
آن دخترک می خواهد بخندد ولی به این می اندیشد که اکنون برای خنده زود است. جغد پیر عکس را با تکنولوژی روز دنیا به گوشی آن دخترک می فرستد و سپس از هم جدا می شوند.
ادامه مطلب ...
به نام خداوند بخشنده و مهربان
در شب گذشته اقلیدس در تماس فیسبوکی که با رهبر جزیره داشت رسما در حضور خبرنگاران عنوان کرد که جمعه آینده قصد دارد در یک سفر به جزیره بیاید و همکاری های قلمرو خود را با جزیره اعلام کند و با مسئولین جزیره تفاهم نامه همکاری امضا کند.
به گزارش خبرگزاری جزیره : زمانی که این خبر گفته شد ، خبرنگاران تعجب زده در جای خود خشک شدند و نتوانستند این خبر را رسانه ای کنند. اکنون رهبر جزیره نیز کمی از هیجان خبر بیرون آمده و وبلاگش را جهت اطلاع رسانی آپدیت می کند.
رهبر جزیره چند درخواست نیز از اقلیدس دارد که خواهشمند است آن ها را عملی کند.
1- به دکی بگوید که ساختمان داده ها را لطفا تهیه کند! اگر شد با قیمت ارزان (دست فروش) و اگر نشد با همان قیمت جلد کتاب!
2- به دکی بگوید که تیوپ را جهت انجام تمرین ها آماده کند و برای من ارسال کند لطفا .
3- از مارکوپولو سوئیشرت مرا بگیرد و با خود بیاورد.
4- معادلات خود را آپدیت کند تا به خورد بنده بدهد.
با تشکر
و من الله توفیق
رهبر جزیره شش آبان هزار و سیصد و نود
برای مشاهده اسم برفی افراد بر روی عکس مربوط به آن در اسلایدر بالا کلیک کنید.
snowfilmisland.blogsky.com/pages/500/