جزیره ماورایی آقای ماورا

جزیره ماورایی آقای ماورا

بلاگی برای ماورانویسی
جزیره ماورایی آقای ماورا

جزیره ماورایی آقای ماورا

بلاگی برای ماورانویسی

مقصد نهایی 1

مقصد نهایی 1


( خاطرات ماورایی متروکه)


سلام بچه های جزیره این داستان رو حتما بخونید تا به نتیجه کنکورم پی ببرید.


جزیره روز های دور


مامان رفتش شناسنامه منو گرفت و تاریخ 2 مهر رو به 1 مهر تبدیل کرد تا من یک سال عقب نیافتم از درس!


جزیره  شهریور ماه سال 77


امروز مامان برام یک لباس سبز خرید و منو برد مدرسه محمدیه ! دم در مدرسه اون لباس قشنگ رو تنم کرد.

من گریه می کردم و می گفتم : دوست ندارم برم مدرسه ! دوست ندارم از تو جدا بشم !

مامان می گفت : « گریه نکن ! قرار نیست که از من جدا بشی ! انقدر مدرسه خوبه و خوش میگذره ! منم دوست داشتم الان جای تو بودم و مدرسه می رفتم!»

بعد با هم رفتیم داخل مدرسه.

عرض حیاط را پیمودیم و از پله ها بالا رفتیم و به سمت کلاسی رفتیم که کلاس اولی ها در آن جمع شده بودند. به همه گل داده بودند و به من هم گل دادند. سپس با آقای معلم یک عکس گرفتم و سال تحصیلی آغاز شد.


جزیره مهر ماه سال 78


امسال باید می رفتم کلاس دوم. مامان می خواست منو توی مدرسه "محمد" ثبت نام کنه! اما این کار رو نکرد و منو توی یک مدرسه ی دیگه ثبت نام کرد و بابای محمد ، " محمد " رو توی مدرسه من ثبت نام کرد.

محمد کلاس سوم بود. اون ها اواسط سال از قم رفتند.

من در انتهای سال یک تجدیدی به علت بیماری سرخک آوردم.

شهریور امتحان دادم و قبول شدم.


جزیره مهر ماه سال 79


امسال یکی از بهترین سال ها تحصیلی زندگی من بود. در همان مدرسه قبلی ام ثبت نام کردم. اونسال معلم من خیلی خوب و مهربان بود. او حتی گاهی اوقات مرا در مسیر همراهی می کرد و تا سر کوچه با هم می رفتیم. او تپل و دوست داشتنی بود.


جزیره مهر ماه سال 80


امسال اصلا سال تحصیلی خوبی نبود. معلمون از همون روز اول آیه یاس و نامیدی رو توی گوش بچه ها می خوند. اواسط سال تحصیلی ، کورش و عبدالرضا با بدترین فرمت ممکن به جزیره آمدند.

آنسال طرم دوم به مدرسه نرفتم. خرداد امتحان ندادم. آقای طباطبایی ( مدیر ما) گفت: بیا شهریور امتحان بده قبول میشی!

شهریور درست روز اولین امتحان خاله میترا خونمون بود و نرفتم امتحان بدم. شدیم دوساله !

مادر Others می خندید و میگفت اگه ماوراء یک سال دیگه هم مردود بشه ، سیندرلای ما بهش میرسه!

اونروز مامان به من گفت : « دیگه دوست ندارم که تو از درس عقب بیافتی و مردود بشی که مادر Others  اینجوری نیشخند خوفناک بزنه!»


جزیره مهر ماه سال 81


امسال مامان منو همون مدرسه خودم ثبت نام کرد تا با استارتی در حد تیم ملی روی مادر Others  رو کم کنم. منم به طور جدی تصمیم گرفته بودم که روی مادر Others رو کم کنم. مادر Others نیز نظاره گر ماجرایی بود که می گذشت. Others نیز درس می خواندند. پدر Others نیز کار می کرد و مخارج تحصیل Others  را جمع می کرد.

اما دو هفته از مدرسه گذشت که ما به صورت ناگهانی و البته اجباری به کرمانشاه نقل جزیره کردیم. Others همین قم ماندند ولی عمه Others و پسر عمه Others به کرمانشاه رفتند. در کرمانشاه با هوای سرد ماوراء شرو به تحصیل کرد. روز های سرد با آن تپه هایی که مرا به راه مدرسه میرساند و با این قلب ماورایی من واقعا سخت بود.

در کرمانشاه ابتدا خانه داشتیم اما طی یک سری ماجراهایی به یک زیر زمین رفتیم که بشکه های نفت آنجا بود و بوی نفت ما را مریض می کرد. امتحانات خرداد آغاز شد.

روز ها به سختی و ملالت می گذشت. 12 خرداد پایان امتحانات ماوراء و مادرش کرمانشاه را به مقصد قم ترک کردند.

آنسال معدل ماوراء 19 شد.


جزیره مهر ماه سال 82


ما باز هم در قم زندگی می کردیم و من مجددا در همان مدرسه قبلی ام ثبت نام کردم. "الکس" پسر دایی ام نیز آنسال به کلاس اول رفت و درسش را با من آغاز کرد. در راه گلابی می خریدیم و خوش بودیم. گاهی دعوا می کردیم.

سرانجام 14 آبان فرا رسید و مادرم فوت کرد. علما و فضلای جزیره شورای ویژه رهبری برگزار کردند و رهبری جزیره را به اینجانب اعطا فرمودند.

از من پرسیدند:« دوست داری مقر جزیره کجا باشه؟»

گفتم: « منزل Others »

گفتند : باشه Others  در خدمت گذاری آماده اند.

جغد پیر از اینجا سر و کله اش پیدا شد. به من گفت: « ماوراء ! اینان به درد تو نمی خورند و بیش از 40 روز در منزل اینان دوام نمی آوری! اینان Others هستند و رهبرشان نیز سید قاسم لاینوس است.»

خلاصه مدرسه من به مدرسه محمدیه ( مدرسه کلاس اولم ) نقل مکان کرد.

پس از 37 روز خاله میترا اومد جزیره و با پیشنهاد نجومی خودش که در لالیگا هم به هیچکی نمیدن منو تحریک کرد که به اصفهان بروم.

39 روز و 23 ساعت گذشت و ننه منو به اصفهان برد و من 40 روز هم دوام نیاوردم.

2 ماه پیش ننه زندگی کردم و تازه فهمیدم این ننه خانم خودش بنیان گذار Others  هستند.

جغد پیر بال کشید و به جزیره در اصفهان آمد و مرا به سمت تهران ربود.

در آنسال من 4 مدرسه عوض کردم ولی در نهایت با همت جغد پیر معدلم 19.45 شد.

در پایان آنسال دوباره تحریک شدم که به اصفهان بروم و رفتم.


جزیره مهر ماه سال 83


ننه منو در مدرسه ای ثبت نام کرد اما پس از دو هفته راست کرد که من قلبم رو درست کنم و عمل کنم. و به بابام گیر داد که باید قلب حسن رو عمل کنی!

بابام هم منو برد آنژیو گرافی و به همین سادگی 1 ماه از مدرسه عقب افتادم. بعدش دوباره ننه خونه رو عوض کرد و در پی اون مدرسه من عوض شد. اونسال رو به زجر گذروندم. اما در مدرسه واقعا خوش میگذشت.

قبول شدم...


جزیره مهر ماه سال 84


ننه منو در کلاس دوم راهنمایی ثبت نام کرد و من اونسال خیلی بهم تو مدرسه خوش گذشت ولی توی خونه ننه همشو از اونجام بیرون می کشید.

سال تموم شد و من به سمت قم فرار کردم... .


ادامه دارد...


لطفا همه مقصد نهایی ها را به ترتیب بخوانید و فقط مقصد نهایی 4 را نخوانید. مرسی !

دکی تو هم بخون!


مقصد نهایی 1                    30 مهر       منتشر شد            خاطرات ماورایی متروکه

مقصد نهایی 2                     1 آبان                                یا لوله کشی یا سیم پیچی

مقصد نهایی 3                     3 آبان                                از پِینت تا ویژوال بیسیک

مقصد نهایی 4                     4 آبان      16:23:42 یا ؟           مقصد نهایی کجاست؟

مقصد نهایی 5                        ؟                                         اکنون چه باید کرد؟

دیدار رهبر جزیره با رهبر معظم انقلاب !

طنز آزاد ...


رهبر جزیره برف فیلم در روز دوشنبه به تهران سفر کردند. در پی این سفر روزنامه ها و رسانه های غربی ، این عمل رهبر جزیره را اختلاف بین دو رهبر ( رهبر ایران و رهبر جزیره ) تلقی کردند و آن را در بوق کردند  http://kay.smiley.free.fr/images/4981.gif


در طی پخش این خبر در رسانه های بیگانه ، رهبر جزیره تصمیم گرفتند که به قم بازگردند و دیداری با رهبر داشته باشند.

البته قرار بر این شده که رهبر ایران ده دقیقه قبل از این که راه بیافتد زنگ بزند تا ماوراء انقلابی در جزیره بدهد و خانه را جارو کند و از طرفی اگر چیزی خواستند رهبر سر راه بگیرد و بیاورد.

دو لو نیز در این دیدار حضور خواهد داشت و یک دست دولویی با هم خواهیم زد به کوری چشم باراک اوباما...!



http://us.altermedia.info/images/obama_barack.jpg




خبر های جدید جزیره


سلام بچه ها چه طورید؟

یک مطلب جالب الان(1:27) خوندم که کلی خندیدم! گفتم لینکش رو بگذارم اگه دوست داشتید برید و بخونید.

http://www.pesaranbad.blogfa.com/post-221.aspx



http://www.khatami.ir/public/frontend/gallery_files/Egypt032007im11.jpg

http://www.khatami.ir/public/frontend/gallery_thumb/PrIeEK820508xx1.jpg

http://www.shafaf.ir/files/fa/news/1389/7/22/13595_263.jpg

http://s1.picofile.com/sfic/Pictures/khatami.JPG



خبر های جدید جزیره برف فیلم:



1- احتمال حضور اقلیدس در جزیره بالا گرفت.
 
2- شوریده همچنان در رفت و آمد به جزیره تعلل می کند.
3- خطر به کلی جزیره را فراموش کرد.
4- دکی به زودی با ماوراء به سینما می رود ( برای مشاهده ملک سلیمان).
5- جغد پیر از شکست پرسپولیس خوشحال شد .
6- «فردا» نه فردا و نه پس فردا به جزیره نمی آید. شاید پس اون فردا بیاید!  
7- حاج خانوم به قم می آیند ولی از کنار جزیره رد شده و به روی خودشان نمی آورند.
8- رهبر جزیره به دنبال کاندید هایی میگردد تا آنها را با هواپیما در جزیره فرود آورد.
9- درویش فعال ترین شخصیت جزیره در مهر ماه 89 معرفی شد. احتمالا مقتداش عوض شده!

10- سیسیلی فیلم حرکات موزون رهبر جزیره را در نمایشگاه برلین با بالاترین قیمت فروخت.

11- مارکوپولو مسیر سیاسی اش را عوض کرد.
12- الیزابت در حال توافق با نیترو و هیرو است.
http://www.pic4ever.com/images/121.gif
13- خانواده قاسم به دنبال توطئه ای بزرگتر از توطئه 9 مهر
14- سریال ماوراء الطبیعه به قسمت ششم رسید.

بچه این فریم که توش مطالبو گذاشتم چه جوره؟ اینو تازه یادگرفتم!
چند پوستر در پایان برای شما گذاشتم کیف کنید!

http://img.zamunda.net/bitbucket/prince_supernatural_poster-v2.jpghttp://fc06.deviantart.com/fs44/f/2009/166/2/0/Kingdom_of_Solomon__sketch_by_proama.jpg



ثبت نام در کلخونه 2

این پست برای کسایی هستش که میخوان توی کلخونه 2 ثبت نام کنند.

روش ثبت نام در قسمت نظرات نوشته شده.

تاجر پوسان و جینسینگ ناب



تاجر پوسان و جینسینگ ناب

من می خوام جینسینگ بخورم گرچه هر کوفتی که دوست دارم برام بده اما کم می خورم!

بهتره برید خواص جینسینگ رو بخونید برای بالا رفتن اطلاعات بد نیست


افزایش توان ذهنی

* افزایش قدرت جسمانی

جینسینگ

* بهبود فعالیت حافظه

* افزایش شادابی و نشاط

* افزایش قدرت تحمل و پایداری

* از بین بردن استرس

* مقابله با پیری و عوارض آن

* تقویت سیستم ایمنی بدن

* تنظیم سوخت و ساز (متابولیسم) بدن

* جلوگیری از سردرد

* بهبود بی خوابی و بد خوابی

* کاهش عوارض یائسگی

* برطرف ساختن یا بهبود مشکلات جنسی

* رفع خستگی، ضعف و بی حالی

* افزایش قدرت سیستم قلبی و عروقی

* تنظیم فشار خون (کاهش دهنده فشار خون در صورت بالا بودن آن و افزایش دهنده فشار خون در صورت پایین بودن آن)

* تنظیم سطح قند خون بدن

* مقابله با افسردگی

* تقویت ‌کننده قوای عمومی بدن و به ‌ویژه تقویت ‌کننده توانایی جنسی مردان

* کاهش میزان و شدت سرماخوردگی در فصل زمستان


برای مشاهده ی ترکیبات شیمیایی، روش تهیه چای ، عوارض جانبی و ... به ادامه مطلب بروید.

ادامه مطلب ...

ماوراء الطبیعه محبوب تر از لاست !!!

این مطلب رو برای دکی نوشتم حتما بخونش و تونستی نظرتو بگو!


امتیازات سریال های معروف در سایت Imdb به شرح زیر بود.


http://www.supernaturalseries.com/images/sprn118adsm0ec.jpg

1- ماوراء الطبیعه           9

2- فرار از زندان            8.8

3- شب های برره        8.8

4- 24                        8.8

5- لاست                   8.7

6- 4400                    7.9

7- نامبرز                    7.4

نکته جالب اینه که سریال یوسف پیامبر که مثلا توی دنیا ترکونده نبود توی این سایت ولی فیلم سینمایی پرواز در شب سلحشور بودش!!!

خیلی جالبه که ماوراء الطبیعه از سریال هایی مثل لاست و فرار از زندان طرفدار بیشتری داره!

جالبه لاست این همه پرخرج بوده و خوش ساخت، ولی امتیازش از بقیه سریال ها کمتره!

البته به قول یکی از اعضای باشگاه طرفداران لاست هر کسی توانایی دیدن لاست رو نداره و هر کسی نمیتونه اونو درک کنه!

شایدم لاست از نظر ما قشنگه! 54 درصد اعضای سایت به لاست نمره 10 داده بودند. البته قطعا برخی عوامل نفوذی باعث پایین آمدن نمره لاست شده بودند. چون بعد از 10 نمره 1 بیشتر داشت و بعد از یک نمره 9 !

ولی سریال ماوراء الطبیعه عوامل نفوذی و مخالف کمتری داره! 


سریال دکستر نیز امتیاز 9.2 داشت اما به نظرم امتیاز 9.2 اون هیچ ارزشی نداره چون کلا 660 رای داشت!

سریال فرار از زندان 70 هزار رای و لاست 23 هزار رای داشت همچنین ماوراء الطبیعه بالای 10 هزار رای داشت گرچه رای شب های برره هم زیاد ارزشی نداشت چون کلا 260 رای داشت.

فردا در مزارع کشت چای

فردا در مزارع کشت چای


http://www.tabarok.com/Images/Products/Middle/32f807c4928f40589c432d959850c531.jpg صنایع غذایی تبرک تقدیم میکندhttp://www.tabarok.com/Images/Products/Middle/32f807c4928f40589c432d959850c531.jpg 

فردا که بود و چه کرد؟

فردا ، از اهالی مرموز جزیره برف فیلم بود. او از روحیه مناسبی جهت پیشبرد امور استفاده می کرد. کافی بود که هدفت را به او بگویی ... .

او با یک برنامه ریزی یک هفته ای تو را به هدفت می رساند.Doggy

فردا در تشکل های دانشجویی فعالیت های فراوانی دارد

اگر فردا بخواهد از تو کار بکشد، بالا بروی پایین بیایی از تو کار می کشد.

فردا نیز کوله بار دارد. کوله بار فردا از وسایل زیر تشکیل شده است.

کپی کارت ملی،کارنامه اول دبستان تا سوم دبیرستان فردا،کارنامه اول دبستان تا سوم دبیرستان برادر فردا،کپی کارت ملی برادر فردا، 10 نسخه نرم افزار اس ام اس سی و چند حلقه سی دی خام جهت رایت اس ام اس سی، کلی کاغذ و معادله،سی دی هک معروف سایت توسط افغانی! و ... در کوله او یا فت می شود.


فردا علاقه شدیدی به چای دارد و در هر ثانیه می تواند 2 لیوان چای بنوشد. اگر در جزیره آب موجود نباشد، فردا انقدر رهبر جزیره را تکان می دهد تا رهبر دبه را می برد و آب می آورد.



خندان بودن حمید مسئله ای کاملا روشن است. همه می دانند که سبک خنده های فردا ، سبکی خاص است و هر کس او را می بیند مانند او می خنددhttp://comments.persianblog.ir/images/I/24.gif

البته قبل از خندیدن به سبک فردا ، باید داد رو بزنی و سپس آژیر را بکشی و بخندی

برخی از شواهد و نزدیکان نفوذی فردا ، می گویند که او در مزارع کشت چای فعالیت ویژه ای دارد. او به ازای هر اس ام اس سی ، یک بسته چای احمد میگیرد.

فردا چای ها را مستقیما از مزرعه چای به جزیره می آورد و ماوراء را مجبور می کند تا آب جوش بگذارد و چایی را درست کنند.

Coffee

فردا همیشه در سفر به جزیره تعلل می کند و قول می دهد که اول برج 3 بیاید ولی او آخر برج 8 می آید!!!!!


جالب ترین نکته این است که او در جزیره فعالیت های زیر را انجام می دهد:

ساعت 23 کشتی او به جزیره می رسد. فردا با یک نایلون مرموز به بالا می آید و می گوید:« جزیره نسبت به سری پیش هیچ تغییری نکرده!» بعد اطراف را مشاهد می کند و می گوید:« نه جزیره تغییر کرده ! این پتو سری پیش آن طرف تر بود و این کاغذ نیز نبود و تازه اضافه شده!»

سپس یک تکه ای از وسایل را با پا به آن سوی جزیره پرتاب می کند و می نشیند. او نایلون مرموز را به ماوراء می دهد. ماوراء درون نایلون چیزی جز ماست ، تخم مرغ و چایی نپتون یافت نمی کند. سپس فردا روبه ماوراء می کند و می گوید:« ای رهبر جزیره برخیز و آب بگذار تا چای بخوریم».

رهبر جزیره به او میگوید که آب نداریم! او می گوید:« بدو برو آب بگیر ! بدو بدو بدو بدو بدو»

رهبری جزیره آب میگیرد و چایی آماده خوردن می شود. ماوراء دو تا لیوان می شوید و آنها را به فردا می دهد تا چای بریزد.

http://www.hamshahrionline.ir/hamnews/1382/820407/econom/003325.jpg

فردا می گوید: « ایا این ها تمیز اند و ما را به کشتن نمی دهند؟»

فردا مشغول خوردن چای می شود و سپس شروع می کند به نصیحت کردن ماوراء او در نصیحت هایش به ماوراء می گوید:« تو شرایط زن گرفتن داری و باید ازدواج کنی! »

ماوراء نیز هم خوشحال می شود و هم ناراحت!

سپس فردا می گوید:« ماوراء تو باید کار کنی و سایت ساختن حرفه ای یاد بگیری و یک نرم افزار حرفه ای یاد بگیری! تو می توانی اس ام اس سی را تبلیغ کنی و درصدی بگیری»

او می گوید:« بیا اصلا این اس ام اس سی ها رو بگیر و بفروش و بازار یابی کن»

سپس او دزدان دریایی را میگذارد و می بیند. اکنون ساعت 00:30 است. فردا می خوابد و فردا صبح زود بدون اطلاع دادن به ماوراء، جزیره را به مقصد ایران/تهران ، ترک می کند.


پایان