جزیره ماورایی آقای ماورا

جزیره ماورایی آقای ماورا

بلاگی برای ماورانویسی
جزیره ماورایی آقای ماورا

جزیره ماورایی آقای ماورا

بلاگی برای ماورانویسی

روانشناس روانی 1

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

ارباب مکزیکی 3

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

همدم تنهایی من

به نام خداوند بخشنده و مهربان


صبح که چشم هایم را باز می کنم کمی به راست و کمی به چپ نگاه می کنم. در هر گوشه چیزی حز سکوت نمی بینم. سکوتی شکننده. سکوتی که با ویز ویز مگس ها، هیجان انگیز می شود. مگس ها به لوکیشن زندگی من رنگ و بوی تازه ای داده اند. آن ها با اذیت هایشان برای من پیغامی به ارمغان می آورند. آن ها می گویند: آقای ماوراء تو تنها نیستی!

من هم با مگس کش به استقبالشان می روم و با آن ها بازی بازی می کنم. نگاهی به گوشی ام می کنم. خداوندا حتی دیگر ایرانسل هم برای من پیامکی نداده است. یادش به خیر زمانی که هر روز سیم کارت خود را شارژ می کردیم تا با شارژ 20000 تومان دیگر برنده 150 تومان شارژ هدیه شویم. اکنون باید صبحانه بخورم ، اما صد افسوس که صبحانه وعده از ما بهترون است. اکنون دیگر آن زمان نیست که بتوان خوردنی ها را خورد. دیگر سید محمد روی کار نیست که بتوان با صد تومان خوشمزه ترین شیر های شیشه ای را خرید.

اکنون که صبحانه خوردن سخت شده است ، چه کاری بهتر از خوابیدن می توانم انجام دهم؟ دیگر حتی مرگ هم به سراغ ما نمی آید. مرگ شیرین. مرگ خاموش. بارالها چرا؟ چرا و فقط چرا باید ما نسل سوخته این کشور باشیم؟ چرا باید احمق ها بر ما حکومت کنند؟ چرا همیشه و همه جا الکترون درون آدم ها بیشتر از پروتون درونشان است؟ 

من می خوابم به امید آنکه ظهر فرا رسد و ناهار بخورم. ساعت ظهر را رد می کند. من هم چنان تنها به گذشته خود خیره شده ام. چرا؟ چرا؟ 

دیگر چرا فایده ندارد. من باید حداقل شام را بخورم تا انرژی داشته باشم که بخوابم. پس شام می خورم و می خوابم.

ارباب مکزیکی 2

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

ماوراء

به نام خداوند بخشنده و مهربان


نام داستان: ماوراء

ژانر : طنز نیمه ادبی

اسپانسر: هالیوود

کارگردان: ماوراء


پیش گفتار: 

من  ! آقای ماوراء برای موفقیت های بزرگ گام بر می دارم. برای موفقیت در هر امر ، باید از نکات مثبت خود شناخت کاملی داشت . 

من ! چشم دارم . پس می بینم . گوش دارم . پس می شنوم. لب دارم . پس لبخند می زنم. قلب دارم . پس عاشق می شوم. مغز دارم . پس می اندیشم. دست دارم . پس می نویسم. می نویسم از خودم ! من که هستم ؟


ماوراء

                 اثری از : ماوراء


هر گاه گوشی تلفن را در دست می گیرم، حوصله ام سر می رود. من باید باقیمانده شارژم را با دیگری قسمت کنم ، حتی اگر 108 تومان باشد. من باید به دیدار برادرانم برم. هنگامی که یک چهره آشنا را می بینم لب هایم خندان می شود. دیگری نیز از دو کیلومتری با لبخند من می خندد. 


ادامه مطلب ...

عید قربان

به نام خداوند بخشنده و مهربان

یک حادثه تاریخی می تواند هزاران نکته ریز را با خود به همراه داشته باشد. می تواند سمبلی باشد تا نسل های آینده از آن استفاده کنند.
یکی از بزرگترین حوادث تاریخ عید قربان است. به راستی از عید قربان چه برداشتی می توان کرد؟ خداوند در هر زمانی ممکن است بندگانش را در امتحانی بزرگ قرار دهد. امتحان! هیچ امتحانی بدون تتیجه نیست و هیچ نتیجه خوبی بدون تلاش به دست نمی آید. چه کسی می تواند عزیز ترین کس خود را قربانی کند جز حضرت ابراهیم؟ و چه کسی می تواند سمبل بخشش باشد جز خدا؟ خداوند همیشه ما را دوست دارد و سختی ها را برای رشد ما قرار داده است. ما بندگان اگر صبر و تلاش داشته باشیم ، خداوند بهترین زندگی را برای ما به ارمغان می اورد.
باید خداوند را دوست داشته باشیم. گاهی اوقات گره هایی در زندگی به وجود می اید که باز کردن آن خارج از توان ماست. چه کسی بهتر از خداوند می تواند آن ها را باز کند. کافیست ما از ته قلب از خداوند بخواهیم که خدایا به ما کمک کن ما بندگان شما هستیم و شما بهترین دوست ما هستی. 
خداوندا گره از مشکلات ما بگشا و خودت ما را به راه راست هدایت بفرما... ( الهی آمین)

 فرا رسیدن عید قربان را به همه تبریک می گم مخصوصا اهالی جزیره برف فیلم

  • خداوندا به پدرم سلامتی ، امید ، روزی ، نشاط و ... بده که بتونه با روحیه هرچه تمام زندگی کنه و همیشه شاد باشه و ما پسراش هم بتونیم دلش رو شاد کنیم.
  • خدایا مادرم و بقیه رفتگان ( دایی قیص ، محمد ، حاج آقا رضوی ، بابارضا ، ننه ، آقای بلند ، داداش عبدی و ... ) را بیامرز
  • خداوندا من دوست دارم همیشه لبخند روی لب های مارکو ، جغد پیر و شوریده ببینم . خدایا به زندگیشون برکت نازل بفرما.
  • خدایا به اقلیدس و دکی این توان رو بده که با روحیه تمامی مرحله های موفقیت رو طی کنند.
  • خداوندا من نمی دونم که حاجت حاج خانم و خطر چیه ؟!! فقط می تونم ازت خواهش کنم که تا اون جایی که مصلحت می دونی حاجتشون رو بر آورده بفرما.
  • خداوندا دوست دارم همیشه بانک و خانواده شو خوشحال ببینم. خدایا چشمای امیر پسرشونو شفا بده .
  • خدایا به زندگی دایی هامم روزی عطا بفرما!
  • خدایا من که عمو ها و عمه هامو ندیدم ولی اون ها رو هم عاقبت بخیر بفرما...

خب رسیدیم سر دعای خودم


  • خدایا از چی بگم؟ ماکسیما ! ویلا تو شمال ! خونه دوبلکس تو بالا شهر تهران! یک کارخانه خودرو سازی!      
  • نه خدایا من فقط یک زندگی آروم بدون دغدغه فکری می خواهم. دوست دارم اونجوری که تو می خوای زندگی کنم. از تنهایی خسته شدم...

آمــــــــــــــــــــــــــــِن یا رب العالمین

ارباب مکزیکی 1

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.