آزادی

آزادی

این روز ها هر کسی با شنیدن واژه آزادی یک تصویری از این واژه در ذهنش به وجود می آید و برداشت خودش را از کلمه آزادی می کند.
برخی از این برداشت ها بسیار احساسی و بدون فکر است. مثلا عده ای از افراد حزب اللهی با شنیدن کلمه آزادی یاد مسایل جنسی ، اوباش گری ، هرزگی و امثالهم می افتند.
برخی دیگر نیز با شنیدن کلمه آزادی به این نتیجه می رسند که آزادی یعنی هر کسی هر کاری خواست بکند ( آن هم در خیابان ) و هیچ کسی هم چیزی نگوید. عده ای دیگر هم که می خواهند ادای روشن فکر ها را در بیاورند ، می گویند ما می دانیم منظور شما از آزادی همان آزادی بیان است! اما آزادی بیان می خواهید چه کار؟  آنان می گویند : شما می خواهید به بهانه آزادی بیان هرچه از دهنتان در می آید به اسلام بزنید و اسلام را نابود کنید.
آنان انقدر کوچک بینند که فکر می کنند امثال مردم عادی می توانند اسلام را کوچک و نابود کنند. آمریکا با اون همه گندگیش نمی تونه کاری با اسلام بکنه گرچه بسیار تلاش می کنه!
عده دیگر با شنیدن کلمه آزادی احساس می کنند که اگر آزادی باشد تمام دختر ها می روند و
 harlot   می شوند و پس ها به دنبال آنها به  lupanar  می روند.
عده ای نیز آزادی را فقط حق خودشان می دانند. یعنی خود آنها هر کاری خواستند بکنند. خودشان با قدرتی که دارند تمام و کمال کیف دنیا را بکنند.

اما به نظر شما افکار این آدم ها ناقص نیست و تعریف آنها از آزادی دچار نقص نیست؟
این افراد به چه می اندیشند؟ این افراد از چه قشری هستند؟
به نظر شما تعریف صحیح آزادی چیست؟

تعریف آزادی فقط یک جمله کوتاه است : " حقی که خداوند به انسان ها داده و آن نیز حق انتخاب است" می توانی انتخاب کنی که خوب باشی یا بد!
اگر می خواهی بد باشی هر کاری می خواهی بکن و نتیجه اش هم نگاه کن!
اگر می خواهی خوب باشی به کتاب های الهی مراجعه کن و از قوانین پیروی کن!

خود خداوند نیز به زور بندگانش را به راه راست هدایت نمی کند ، چون اگر می خواست چنین کاری بکند ، انسان را نیز مانند تمام جانوارن غریزی خلق می کرد.
پیامبران الهی نیز برای تشویق مردم به راه راست از چوب و چماق استفاده نکردند.
حضرت نوح ، که پسرش با دارودسته خلافکاران می نشست ، تا لحظه آخر او را به راه راست هدایت کرد ، اما هیچ گاه به زور او را به نیک پنداری دعوت نکرد. ( گرچه دوست نداشت فرزندش از افراد بد باشد)
اکنون پس از گذشت 1440 سال از دوران آخرین پیامبر الهی ، عده ای قصد دارند که مردم را به بهشت بروند آن هم به وسیله گاز اشک آور و ... .

اما حال پس از خواندن مقدمه زمان آن رسیده که آزادی را از هر جهتی که آنان فکر می کنند بسنجیم!

عده ای آزادی را به بی احترامی به ادیان ربط می دهند: به نظر شما اگر شخصی به ادیان بی احترامی و توهین کند و قصد نابودی دین را داشته باشد ، می تواند چنین کاری انجام دهد؟ آیا از ارزش آن دین کم می شود؟
جواب قطعا خیر است ! زیرا اگر قرار بود کسی از ارزش دین بکاهد و آن را نابود کند تا الان این کار را کرده بود. مگر ادیان الهی تا کنون دشمن های کمی داشته اند. دین خود ما ( اسلام ) مگر 1440 سال با آنهمه دشمنی ها دوام نیاورد؟ مگر روز به روز به تعداد مسلمانان در جهان اضافه نمی شود؟
حال اینان چگونه می گویند اگر مردم آزادی داشته باشند به اسلام توهین می کنند؟ آیا واژه آزادی فقط معنای نابودی اسلام را می دهد؟

عده ای آزادی را به مسائل جنسی ارتباط می دهند: به نظر شما خود این افراد بدون س.... دوام می آورند؟ اینان که شهوتشان دو برابر انسان های عادی است! آنقدر فکر آنان به فکر پایین تنه است که به کل بالا تنه و مغز و تفکر را فراموش کرده اند!
اکنون به این سوال می رسیم: آیا خداوند با ماهیت این امر مخالف است؟  قطعا جواب خیر است! مگر خود خداوند یکی از نیاز های بشر را مسائل جنسی قرار نداده ؟ ولی برای این امر نیز مانند تمامی امور قوانینی قرار داده است.
اما اکنون که به همت مدیران شرایط سخت شده و پیروی از قانون خداوند سخت شده است باید چه کرد؟
اکنون که ازدواج شرایط بالایی می طلبد باید چه کرد؟ اکنون که بسیاری بی کار اند و خرج خود را ندارند باید چه کرد؟
عده ای از مدیران طرح دکه های ازدواج موقت می دهند.( که خود آن نیز یکی از قوانین دینی است) اما آن عده ساده اندیش این امر حلال را بر پایه کفر می دانند و می گویند : " جوانان نه ! فقط ما !)
اما نکته جالب دیگر این است که آنان می خواهند ذهن جوانان را درگیر چنین مسایلی کنند تا خودشان مفت خوری کنند.
مسایل جنسی نیز مانند خوردن و آشامیدن یکی از نیاز های اساسی انسان است.
آنان به پیامد های عدم بر آورده شدن این نیاز نمی اندیشند. اگر آدمیزاد( دختر یا پسر ) نیاز جنسی اش بر آورده نشود ممکن است برای برآورده کردن این نیاز به بسیاری از راه های خلاف برسند:
عده ای برای برآورده کردن این نیاز روبه خود ارضایی و عده ای دیگر رو به همجنس بازی می روند. عده ای دیگر مسایل جنسی را فراموش کرده و برای اینکه فکرشان درگیر این مسائل نباشد به سمت سیگار می روند تا کمی فکر آن ها از سختی های زندگی راحت شود ، اما پس از مدتی سیگار نیز آنان را ارضا نمی کند و به سمت « تریاک ، حشیش ، ماری جوانا ، مرفین ، گرس ، کوکایین ، کریستال ، شیشه ، کراک و ... که خودتون استاید!» و همچنین مشروبات الکلی نظیر «شامپاین، ویسکی ، ودکا ، ابسولوت ، سگی ، غیر سگی ، شراب ، الکل سفید و ...» می روند .
آنان بسیار کار ها می کنند. اما باید توجه داشت که هر کدام از کارهایی که جوانان برای این امر می کنند ، جز ضرر سودی برای آنان ندارد. در نهایت آنان معتاد و ضعیف می شوند و کشور نیز پیشرفتی نمی کند! ب  س  ی  ج  ی ها هم که مخ ندارند کشور را اداره کنند. در نهایت همام جهان سومی باقی می مانیم!
مدیران پس از آنکه به جوانان آزادی نمی دهند و شرایط ازدواج آنان را جور نمی کنند ، اکنون برای بیرون آوردن آنها از اعتیاد مخارج دوبرابری متحمل می شوند.
آنان می پندارند که گناه فقط مسایل جنسی است! ولی  باید بدانند که دروغ ، غیبت ، تهمت ، ظلم و ... گناه به مراتب بالاتری دارد.

عده آزادی را به مقابله با نظام ربط می دهند : در جواب فقط یک جمله می نویسم " بسیاری از نظام های اسلامی ، به اسم اسلام ظلم می کرد. اگر نظام و حکومتی خوب باشد کسی قصد مبارزه با آن را ندارد"
عمر و ابوبکر از یاران پیامبر بودند و نظامی اسلامی داشتند. هارون الرشید نیز امیرالمومنین و خلیفه مسلمانان بود.
مگر عربستان نیست؟ آنان آزادی بسیار کمی دارند ! مخصوصا دخترانشان ولی ماشالله شکم آنان را سیر می کنند.
ما که نه شکممان سیر است و نه آزادی داریم. اما صبر داریم و به این می اندیشیم که شاید اوضاع بهتر شود.

در ادامه:
برخی از مدیران در یک زمان دو استفاده بزرگ از آزادی می کنند. آن مدیر در همان روز ها به مردم آزادی می دهد و می گوید در زمان مدیریت من مردم آزادی دارد و در همان زمان می گوید : رقیب من می خواهد آزادی بیاورد و کشور را به فساد بکشاند.
اما تعریف او از فساد چیست؟
به نظر شما در صد فساد کدامیک بیشتر است ؟ ( لطفا جواب این سوال را در نظرات بگویید)
1- روابط نامشروع یک دختر و پسر مجرد
2- تجاوز چند پسر به یک دختر متاهل
3-تجاوز چند پسر به یک پسر متعهد
4- تجاوز چند پسر به یک دختر و فیلمبرداری کردن از آن صحنه
5- خود فروشی یک دختر به خاطر فقر به وجود آمده و نرخ بالای تورم و بیکاری

پاسخ با خود شماست!

در پایان:
آزادی تنها به مواردی که ذکر کردم نیست! خیلی کارها به اسم مبارزه با فساد می کنند. کارهای بسیار بیهوده!
مثلا:
وبلاگی که من از آن شکلک می گرفتم مسدود شده! آیا آن وبلاگ به دین توهین کرده یا به نظام؟ آیا آن وبلاگ عکس ها مستهجن چاپ می کرد ؟ نه
خبر ها با کلی دروغ به ما می رسد؟ آیا ما حق نداریم با آزادی خبر های واقعی را به گوش شنوندگان برسانیم؟
آیا ما آزادی نداریم از دولت 24000000 میلیونی خود انتقاد کنیم؟ آیا ما حق نداریم که پشت تلفن راحت مکالمه کنیم؟ آیا ما آزادی نداریم با هر لباسی ( نه لباس های خلاف شرع ) که دلمان خواست بگردیم؟
مگر ادیان گفته اند که جنس و رنگ لباس مردم چگونه باشد؟ مگر ادیان گفته اند که مدل موی آدمیزاد باید چگونه باشد؟
به نظر شما ما حتی نباید آزادی داشته باشیم که در مورد ساختار شهری و اداری شهرمان انتقاد کنیم؟
این آخ.... ها حسودی می کنند که انگلیسی ها لباسشون رو بد طراحی کرده و به همین خاطر به لباس مردم گیر میدن!
این افراد می خواهند که ما مثل خر در گل رفته و کروکودیل سواحل شرقی سر جایمان بشینیم و ببینیم که چه می شود و اصلا اعتراضی نکنیم؟

ما حق انتخاب داریم ( خوب باشیم یا بد ) و در انتخاب راهمان کاملا آزادیم و نباید بگذاریم کسی این آزادی را از ما بگیرد!

پایان

به زودی:
وزیر اعظم
فردا در مزارع کشت چای
زیگما 3   « نبرد معادلات»
برف های فانتزی
توت فرنگی از دیدگاه دیگران
خطر و مولکول های نفت
سیسیلی 2
و ...

همچنین:
بررسی مردم قم
خاطرات و ... .

اگر در مطالب نقصی بود و اشتباه ادبی بود به بزرگی خودتون ببخشید و اگرم کمی تندی کرم باز هم ببخشید!