جزیره ماورایی آقای ماورا

جزیره ماورایی آقای ماورا

بلاگی برای ماورانویسی
جزیره ماورایی آقای ماورا

جزیره ماورایی آقای ماورا

بلاگی برای ماورانویسی

آپ جدید برای بی خوابی ماورایی من


سلامی ماورایی به اهالی جزیره


http://www.up.vatandownload.com/upimages/2010/Dec/27/crismas022.gif


crismas 2011


آغاز سال نو میلادی بر مسیحیان مبارک


http://www.wllr.org.uk/images/David%20Perrin%20Xmas%20Picture%202007.jpg


1 ساعت و 25 دقیقه هستش که سرم را بر روی بالش گذاشتم که بخوابم ولی خوابم نمی بره از بس که فکرم توی رویا هستش!

داشتم به چیز هایی که تو کنفرانس نگفتم و باید می گفتم فکر می کنم. شاید شنبه به استادمون بگم و اجازه بده توی 10 دقیقه بررسی فرهنگ و ابعاد مختلف دوستی رو شرح بدم.

بابا من فکرم چقدر پرش مکان داره! اول دارم اسکار بهترین کارگردانی رو می گیرم بعدش ناگهان میرم به مسکو و جام جهانی 2018 رو برای ایران بالای سر می برم. بعد میرم پشت نت و سفارش های امروز فروشگاه رو چک می کنم.


چکیده خاطرات زیر:

ماوراء لاست را به خورد استاد ها می دهد!

احتمال آغاز پروژه ی تئاتر!

چند خاطره جالب از این چند روز:


1- امروز - ساعت 14:30

یک دختره هستش تو کلاسمون که خیلی محجبه و از اون چادری خفن هاست. از طرفی هم اون جوری نیست که خودشو از پسرا بگیره!

این خانم احتمالا عضو بسیج هستش و گاهی اوقات صحبت فواید بسیج سر کلاس می کنه. از یک طرف دیگه از این دختراست که به معنای واقعی دانشجو هستند و دنبال پژوهش و مقاله و از این حرفا هستش.


هر روز هم یک پیشنهاد به قسمت آموزش دانشگاه می ده و کلا آدم جالبیه!

پریروز ( یکشنبه) می گفت:« بیایید با هم نفری 5000 تومان بگذاریم روی هم و بدیم به یکی از دانشجو هایی که یک برنامه خاصی رو خوب بلدن و یاد بدن به ما!» چند تا مثال هم زد و گفت :   « مثلا کسی که HTML بلده و یا برنامه ی تخصصی کاربردی بلده پولو بهش بدیم و به ما یاد بده»

البته این طرح ایشون مورد توجه بچه های تنبل کلاس قرار نگرفت.


امروز هم اومده بود و می گفت:« هر کی کار هنری،ورزشی، علمی و ... بلده اسمشو بنویسه با شماره تماس و هنری که بلده» ایشون خیلی نظر خاصی روی تئاتر و موسیقی داشتند.

تا گفت :« کی تئاتر بلده؟»، دست های رهبر جزیره بالا رفت. بعد که اومد اسم منو بنویسه ، گفتم: برای بسیج که نیست؟ از لحن من فهمید که زیاد با این مسائل جور نیستم و خلاصه گفت:« نه ، در هر صورت به اسم دانشگاه در میاد»

کل این داستان رو تعریف کردم که بگم احتمالا یک کارگردانی تئاتر افتادیم.


2- امروز- ساعت 16:30


کلاس اول تموم شد و رفتم دم در دانشگاه ایستادم که ناگهان استاد ادبیات اومد. یک خفن ماشینشو پارک کرد که به قول معروف کفم برید. جالب بود که یک خانم سریع ماشینو پارک کنه! البته خیابون خلوت بود. رفتم جلو سلام کردم و پرسیدم: ببخشید استاد! اشکال نداره تحقیق در مورد ایرج میرزا رو از ویکی پدیا در بیاریم؟ خودش منابع رو درج کرده و معتبره!

گفت:« اگه فونتش رو عوض کنی مشکلی نیست.» بعد گفتم:ماشاالله مثل این حرفه ای ها ماشین پارک می کنید!

پرسید: « چی؟» . دوباره حرفم رو تکرار کردم. بعد خندید و گفت: «ده ساله کارمون اینه دیگه» 

گفتم: موفق باشید. ایشون هم گفتند:« مرسی ، شما هم موفق باشید» و رفت سمت سر کلاس!

نکته جالب این بود که :

برگشتم پیش دوستام اونا که لبخندی ملیح و خفیف بر لب داشتند رو به من گفتند: « ما هر کاری می کنیم نمی تونیم با دخترا صحبت می کنیم ! شما چه طوری انقدر با خانوم ها راحت صحبت می کنید؟ داستان چیه؟»

گفتم: بابا خوبه شما غرب کشور بودید! اگه قم بودید چی می گفتید؟ بعد بهشون گفتم: تمرین کنید حل میشه!

اما جالب تر این بود که من همیشه این حس رو در مورد خودم داشتم و از بقیه این سوال رو می پرسیدم! اما جالب بود که فهمیدم از دید بقیه چه طور هستم!

البته از وقتی اومدم دانشگاه ، روز به روز اون خجالت لعنتی ،که ازش بیزار بودم رو کنار می گذارم.


بعد کلاس ادبیات شروع شد و وسط کلاس بحث به فیلم بدون دخترم هرگز رسید و سنگسار ثریا!

آخر کلاس رفتم پیش استاد ادبیات و پرسیدم: شما سریال لاست رو دیدید؟

گفت:«نه ، شما چه قدر اهل فیلم هستید؟» و ادامه داد:« اگه سنگسار ثریا رو دارید برام بیارید» منم گفتم روز امتحان می تونم بیارم و تهرانه !

گفت: « اشکال نداره»

بعد براشون کمی از لاست گفتم و قرار شد که هفته بعد 4 قسمت اول سریال رو ببرم و ببینند.

بهشون گفتم: « فصل هاشو ناقص دارم!»


راستی اقلیدس! هنوز سنگسار ثریا رو داری؟


http://www.mobin-group.com/image/reg/images/4899barbi_recogemierdas.jpg


نظرات 1 + ارسال نظر
خطر پنج‌شنبه 16 دی 1389 ساعت 02:58 ب.ظ

سلام حسن چطوری/؟ای شیطون تابلو شد اونجا خبرایی هستش فقط در حد رفاقت بلشه عاشقی زوده حالا درس بخون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد