سیسیلی
چند ماه قبل از عروسی سعی دارد با تعارف آدامسی مشکوک ، ماوراء را به
ماوراء الطبیعه بفرستد. ماوراء نیز به تعارف آدامس پاسخ مثبت می دهد و
آدامس را می خورد اما دکی که متوجه جریان شده پادزهر را به ماوراء می دهد
و او را نجات می دهد.
ترفند شماره دو- بعد از عروسی- بدنام کردن رهبر جزیره:
سیسیلی
چند ماه بعد از عروسی با همسرش خطر تصمیم می گیرند که رهبر جزیره ای را
فردی فاقد شرایط رهبری معرفی کنند. آنان با همکاری یکدیگر در مراسمی از
رهبر جزیره فیلمی می گیرند که در آن ماوراء در حال رقص است.
مدتی بعد سایت جزیره فیلم را کاملا ساختگی اعلام می کند و سیسیلی آن فیلم را به قیمت بالا می فروشد.
سیسیلی
سپس تصمیم می گیرد که افراد را به مهمانی دعوت کند و از آن ها فیلم رقص
گرفته و آن را در میان دیگر دختران نمایش دهد و برای رقص هر پسر 500 تومان
از دختر ها بگیرد.
پس از آن که رقص پسر های جزیره برای دختر های اطراف سیسیلی تکراری شد و دیگر خنده ای نداشت، سیسیلی نیز شغلی برای کسب در آمد نداشت.
اکنون سیسیلی تنها و بدون شغل مانده است.
سیسیلی چه می کند؟
مدت ها می گذرد و سیسیلی فکر های مختلفی می کند.
او ابتدا تصمیم می گیرد که به افراد آدامس تعارف کند و سپس پول آدامس ها را بگیرد. سپس تصمیم میگیرد وبلاگ نویس شود.
پس
از مدتی جام ملت های اسیا شروع می شود. سیسیلی اهالی جزیره را دعوت می کند
و به آن ها بلیط می فروشد تا از طریق سینمای خانگی خود کسب در آمد کند.
زمانی که کاسبی سیسیلی رونق می گیرد، تیم ملی ایران از جام ملت ها حذف می شود و مجددا سیسیلی بدون شغل می ماند.
پس
از چند رو سیسیلی تصمیم می گیرد تابع ها را درون لباسشویی بریزد و
لباسشویی را درون مغز رهبر جزیره بگنجاند و با تدریس خصوصی ریاضی به رهبر
جزیره شانس خود را برای تدریس امتحان کند.
سیسیلی در میان تدریس آن قدر به دستمزد پس از تدریس فکر می کند که لباسشویی می سوزد و مغز رهبر جزیره داغ می شود.
او
در ابتدا تمامی مفهوم ها رو به خوبی به ماوراء یاد داد به گونه ای که
ماوراء سر امتحان کم نیاورد ولی وقتی می خواست تمرین حل کنه و اعداد رو می
دید، یاد اعداد اسکناس می افتاد و سریع مسئله رو حل می کرد و طفلک رهبر
جزیره از این همه سرعت عمل مجبور می شد اکسپلورر مغزش رو end process کنه!
چند دقیقه بعد از تدریس خصوصی سیسیلی به استفاده ابزاری از شش تن از اهالی جزیره اندیشید...
او
تصمیم داشت از آرتور ، لیبرال ، شوریده، اقلیدس ، ماوراء و دکی پول در
بیاورد... او می خواست با راه اندازی بنگاه همسان یابی (شوهر یابی) دختران
بی شوهر را پس از دریافت وجه قابل قبولی به شش نفر فوق معرفی کند تا مثلا
ازدواجی صورت گیرد و آن شش نفر باید دختر ها را به گونه ای می پیچاندند...
البته من که به کسی نه نمی گم...!
بعد از چند ثانیه سیسیلی گفت : اصلا واقعا پایگاه همسان یابی بزنیم. سپس فرمی داد به ماوراء تا او فرم را طراحی کند...
خطر
و سیسیلی بر سر مدیریت بنگاه معاملات عشقی ، با یکدیگر تفاوت نظر داشتند.
در حالی که تمامی مراحل قانونی طی یک شب در ذهن سیسیلی می گذشت، صبح روز
بعد سیسیلی با خوردن یک لیوان چای از فکر شغل جدید بیرون آمد.
ماوراء طفلک رو بگو که می خواست اولین مشتری اون ها باشه!
در
آخرین اخبار آمده است که او مشاور شده است و افراد را تشویق با شاغل شدن
می کند. او در اخرین دیدارش با رهبر جزیره داشت شوریده را به شاغل شدن
دعوت می کرد.
برخی افراد شایعه درست کردن که سیسیلی و خطر می خواهند...
متن پیام پایانی برای سیسیلی:
امیدوارم از خوندن این مطلب و دیدن عکس ها لذت برده باشید. اگه دوست داشتید این لینک رو به دوستاتون هم بدید تا بخونن سیسیلی 2 رو...
هر
کجاشو که خواستید بگید تا حذف کنم. من تمام تلاشم رو کردم که شما از این
مطلب راضی باشید و ناراحت نشید ولی اگه جایی از مطلب رو نمی خواهید کسی
بخونه به من اطلاع بدید...
منتظر نظرات خودتون ، خطر و دوستان شما هستیم...
برای خواندن سیسیلی ۲ توسط دوستان شما کافیه آدرس زیر رو برای اون ها اس ام اس کنید تا برن اینترنت و ببینن
http://snowfilmisland.blogsky.com/1389/11/27/post-195
تمامی
حقوق مادی و معنوی این اثر متعلق به جزیره برف فیلم می باشد. کپی از آن
بدون درج منبع غیر قانونی بوده و پیگرد شرعی خواهد داشت.
با تشکر(بنجامین)
ماوراء (رهبر جزیره)