جزیره ماورایی آقای ماورا

جزیره ماورایی آقای ماورا

بلاگی برای ماورانویسی
جزیره ماورایی آقای ماورا

جزیره ماورایی آقای ماورا

بلاگی برای ماورانویسی

سرنوشت جزیره 1

به نام خداوند بخشنده مهربان


ماوراء از دوران کودکی علاقه مند به حضور عده در اطراف خود بود. هر گاه که اهالی جزیره پیش او می آمدند ، ماوراء با گریه های خود مانع رفتن آن ها می شد.

این مهمان دوستی ماوراء از کودکی تا امروز همراه او بوده و انشالله در آینده هم خواهد بود.


ماوراء با تاسیس جزیره سیر تکاملی خود را نیز طی نمود و جزیره با تغییرات ، ماوراء تغییر می کرد. ماوراء ابتدا بنیاد فیلم های ایرانی و هندی را در جزیره راه اندازی کرد. دیگران نیز همراه با ماوراء به تماشای آن فیلم ها می نشستند و لذت می بردند.


در یکی از روزهای تابستانی ماوراء با پدیده ای به نام رز زرد آشنا شد. درست در همان روز تابستان جغد پیر ، اقلیدس و شوریده از تهران به سمت جزیره راه افتاده بودند و ماوراء اولین فیلم زندگی اش را به خورد این چهره ها داد.

در آن روز رز زرد جزیره را دچار تحول کرد به گونه ای که تمامی اهالی می دانستند که هیچ راه فراری ندارند. این اخطار درون یخچال به افراد ساکن جزیره داده شد.

اهالی به هر گوشه ای که می رفتند با یک تکه کاغذ حاوی هیچ راه فراری ندارید مواجه می شدند.

آن روز گذشت تا اینکه...


ماوراء به اصفهان سفر کرد و با پدیده ای به نام کلبه وحشت رو به رو شد! او اکنون می توانست اهالی جزیره را منقلب کند.

مراقبان رهبر جزیره در آن زمان ( خاله ها ) مخالف این بودند که رهبر جزیره کلبه وحشت را نگاه کند. آن ها می گفتند این فیلم برای سلامتی روحی رهبر جزیره مضر است و ممکن است ایشان پس از دیدن این فیلم جیش نارنجی کنند و دیگر نتوانند جزیره را رهبری کنند.

اما جغد پیر از مخالفان این نظر بود و می گفت رهبر جزیره با این مسائل صدمه نمی بیند و قوی تر از آن است که تحت تاثیر قرار بگیرد. جغد پیر ماوراء را شبانه به تهران برد. و خطر کلبه وحشت را کرایه کرد تا اهالی مجددا در کنار ماوراء باشند و به رهبر جزیره لبیک بگویند.

اقلیدس کتاب هری پاتر را کنار گذاشت و یک بالش آورد و کنار ماوراء خوابید تا کلبه وحشت راببیند. دکی تیله هایش را برای بار آخر شمرد و یک بالش برداشت و در کنار ماوراء خوابید تا به دیدار کلبه وحشت بشتابد.

شوریده درحیاط مشغول شیرین کاری با جغد پیر بود. خطر توپش را محکم به شوریده کوبید تا پس از برخورد با او کمانه کند و به زیر پله ها برود. شوریده عصبی شد و خواست به سمت خطر برود و با او درگیر شود اما پس از چند ثانیه لعنتی بر شیطان کرد و با یک استغفرالله خشم خود را End If کرد و به سمت تلوزیون رفت تا کلبه وحشت را ببیند. جغد پیر نیز مرغ و خروس هایش را داخل قفس کرد و به سمت کلبه وحشت شتافت.


هیجان در دل همه بسیار زیاد بود. شوریده یک بطری آب معدنی را در دست داشت و اهالی را با آن هیجان زده می کرد.


پس از آن شب ماوراء فیلم های بسیاری را در تهران به اکران عمومی در آورد. گذشت و ماوراء به اصفهان بازگشت و دوسال فعالیت های سینمایی اش را مخفیانه و زیرزمینی انجام میداد و یک منتقد زیر زمینی شده بود تا اینکه در سال 85 ماوراء اصفهان را به مقصد قم ترک کرد.


در قم شخصیت هایی مانند دولو ، دنیرو، نفرین شده ، عابدی و ... سرنوشت جزیره را عوض کردند.


ادامه دارد...

نظرات 1 + ارسال نظر
اقلیدس یکشنبه 8 آبان 1390 ساعت 07:25 ب.ظ

جیش نارنجی!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد