جزیره ماورایی آقای ماورا

جزیره ماورایی آقای ماورا

بلاگی برای ماورانویسی
جزیره ماورایی آقای ماورا

جزیره ماورایی آقای ماورا

بلاگی برای ماورانویسی

شیر ها هرگز نمی هراسند

به نام خداوند بخشنده و مهربان


« سال مهارت های رفتاری »


با دل هایی خسته و پریشان نفس هایم را حبس می کنم. این خود من هستم که به دنبال مسیر می روم . حتی روح من دیگر یارای همراهی را ندارد. سکوت شب های نمناک همراه با ابر هایی مه آلود ! چه مه هایی ! آن ها حتی توان پر کردن تاریکی روح مرا هم ندارند. مه ؟ کدام مه ؟ آیا می توان تدبیری اندیشید ؟


می خواهم در مسیر باشم در مسیری که همه هستند. همه امیدوار هستند اما من می دانم که نسل ما حتی اجازه عاشق شدن را هم ندارد. شب های گرمی که روح سردم به سختی پذیرای آن هاست. چه دلباختگانی که خفتند اما هرگز نهراسیدند. حتی فرشته مرگ هم این روز بی کار شده است . همه دل ها مرده اند. خوشی در پشت ابر ها تخمه می شکند و منتظر معجزه ایست تا آفتاب زندگی بر آید. 



شب هایم را با یاد تو سپری می کنم و می دانم که آرامبخش زندگی من هستی . چه شب هایی که بیهوده صبح می شوند و من در فراغش همچون جن خسته دل تنها در گوشه ای می نشینم و به خوبی می دانم که خدا اجازه ورودم را به زندگی آدمیان امضا نکرده ! پس تنها می مانم . تنها تر از همیشه و در انتظار آنم که ابر ها رخت بربندند و من خوشحال و با نیشی باز به استقبال یار بروم.


ترس ؟ کدام ترس ؟ وقتی کابوس هایت رویت می خوابند دیگر چه ترسی به خود راه دهم ؟؟ وقتی حتی در خواب هم مجبورم از او محافظت کنم ، دیگر ترس را مجالی نیست. من شیر نیستم اما می خواهم منش شیر بودن را دنبال کنم. شیر خفته در جنگل نیز برای ادامه راه کم است. باید شیر بیدار باشم. شیر نیستم اما به خوبی می دانم که شیر ها هرگز نمی هراسند.

نظرات 1 + ارسال نظر
اقلیدس سه‌شنبه 26 شهریور 1392 ساعت 02:52 ب.ظ

قشنگ مینویسی،
دارم فکر میکنم که سبک تو چه ویژگیهایی
داره.
.........................
حالا یه سال تفاوت سنی خیلی مهم نیست،
عشق و تفاهم و آب و نون مهمه.
(مزاح بود)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد