ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
به نام خداوند بخشنده و مهربان
« سال مهارت های رفتاری »
متهم را به جرم قتل به نزد قاضی می آورند و وکیل مدافع قاضی را قانع می کند که قاتل خود مقتول است .
صبح است تا لحظاتی دیگر مجرم در دادگاهی رسمی حکم خود را می گیرد. مجرم برای خود به سراغ یکی از وکلای کار کشته این امر رفته است ; مارکوپولو کسی که بوده است ، دیده است ، می داند . خبر نگاران صفوف خود را برپا کرده اند . متهم و مارکو در راه ورود به دادگاه هستند . خبرنگاران یکی پس از دیگری سوالات خود را مطرح می کنند :
- انگیزه شما از قتل چی بوده ؟
- آقای مارکو شما چه ایده ای برای دفاع از موکلتون دارید ؟
- چرا شما پس از قتل متواری نشدید ؟
و هزاران سوال دیگر ...
همهمه ای در دادگاه به پا است و ناگهان قاضی به جایگاه می آید و با قند شکن چند ضربه به میز می کوبد . سکوت همه جا را فرا می گیرد. قاضی رو به متهم می کند و از او می پرسد : « شما رو به جرم قتل اینجا آوردن ! آیا درسته ؟ »
مارکو زود تر از متهم روبه قاضی می کند و می گوید : جناب قاضی وقتی شما نبودی ، ندیدی و نمیدونی به استناد به کدوم مدرک می گی که ایشون مرتکب قتل شدن ؟
وکیل مقتول که از این گفته مارکو به خشم می آید و به او می گوید : مگه شما بودی ، دیدی و میدونی که میگی متهم مرتکب قتل نشده ؟
مارکو در جواب می گوید : بله ! من بودم ، دیدم و می دونم .
وکیل مقتول : پس اگه شما بودید ، دیدید و می دونید ، بگید که چه کسی عزیز ما رو کشته ؟
مارکو: من از کجا بدونم که چه کسی عزیزتون رو کشته ؟ وقتی که اونجا نبودم ، ندیدیم ، نمی دونم ؟
وکیل مقتول : پس از کجا می دونید که موکلتون عزیز ما رو نکشته ؟
مارکو : چون من بودم ، دیدم و می دونم که موکلم کسی رو نکشته !
- شما دارید دو پهلو صحبت می کنید ! تمام شواهد نشون از این دارن که موکلتون قاتل هستش !
- اصلا امکان قتل توسط موکل من وجود نداره چون ساختار های روز اجازه این کارو بهش نمیده !
- شما دارید بی دلیل از موکلتون دفاع می کنید.
-دلیل ؟ دلیلی بالاتر از این می خواهید که من بودم ، دیدم و می دونم ؟
- پس چه توجیهی برای شواهد دارید ؟
- متاسفانه شما اطلاعات کافی در این زمینه ندارید
- این که نشد جواب قانع کننده
- اصلا موکل من نه تنها قاتل نیست بلکه شاید مقتول هم باشد !
- چرا ؟
- چون بنده بودم ، دیدم و میدونم !
همه حضار منتظر رای قاضی هستند...
قاضی : بنده به استناد به ماده هشتم قانون اساسی ، بند 13 که اگر وکیل متهم بوده باشد ، دیده باشد و بداند ; متهم را تبرعه می کنم و مقتول را به جرم قتل بازداشت می کنم :D
خوب...
جای کار بیشتزی هم داشت...
سلام.
خوب بود.
بودن،دیدن و دانستن، مساله این است.
من چیزی نفهمیدم